اصطلاحات نخل و خرما

خرما | رطب | خريد خرما | فروش خرما | قيمت خرما | خريد رطب | فروش رطب | قيمت رطب

اصطلاحات نخل و خرما

۴۶ بازديد

در مناطق خرماخيز ايران اصطلاحات و واژه‌هاي فارسي زيادي در ارتباط با نخلكاري رواج دارد كه به برخي از آنها اشاره مي‌شود:

  • مچ مُخ، مُغ يا مُه به معني نخل هم است. نام تنگه و منطقه هرمز هم از اهورامزدا و هرمزد و هورمزد تشكيل شده‌است.
  • فَسيل: ساقه اصلي درخت خرما .در جيرفت به پاجوش نخل گفته ميشود.
  • تيم: هر چه از فسيل برويد اعم از تنه و پاجوش.
  • تيم فسيل: آنچه در كنار تنه اصلي مي‌رويد.
  • مُه‌كُشَك يا مخ كش : درختچه‌اي كه از تنه فسيل برآيد.در بم و نرماشير به آنها جنگ مي گويند.
  • اَبار: گردي كه از نخل نر ترشح مي‌شود.در بم و نرماشير به آنها بو مي گويند.در جيرفت و ميناب به آن ايوار ميگويند.
  • گله‌بشكن يا تَرَكي: از آفت‌هاي نخل.
  • تازوغ: سوسكي از آفت‌هاي نخل.
  • مُشتاب: اتاقك يا سيلويي براي دانه‌دانه كردن و شيره‌گيري از خرما . 
  • پنگ: خوشه
  • تاره: خوشه نخل، زماني كه در غلاف خود قرار دارد و هنوز چوبي نشده است .
  • پريچه يا پيرچه: الياف اطراف برگ خرما كه چسبيده به تنه درخت است. پريچه در بعضي مناطق به‌عنوان اسكاچ نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در استان بوشهر همان « ليف » ناميده مي شود .در جيرفت به آنها سيس مي گويند. در بم و نرماشير به آنها سي سي مي گويند.
  • پيش: برگ درخت خرما
  • پاگنه: انتهاي پيش كه متصل به درخت خرما است. در استان بوشهر اين بخش « تاپول » ناميده مي شود .در جيرفت به آنها تَگ مي گويند. در بم و نرماشير به آنها لتي مي گويند.
  • دُم باز: خرمايي كه نيمي از آن رسيده و حالت رطب داشته و نيمه ي بالايي به حالت خارك يا نارس باشد
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.